Wednesday, July 28, 2004

!!غوغاي دل

به نام غوغا
 
" غوغای دل "

گفتی که روحت گم شده، گفتم که پيـدا می کنم
گفتی اگـر پيـدا نشـد، گفتم تـقـلا می کنم
گفتی نمی سوزد دگر شمعی در اين کاشانه ات
گفتم که شمـع ديده را روشن در اينجا می کنم
گفتی نـِشـانم ده بگو جايم کـُجا دادی به دل
گفتم بـه روی ديـده ام جايت مُهَـيّـا می کنم
گفتی که من بی طاقـتم، قـَصد دگر داری بگو
گفتم فقط روی تو را هـر شب تـَمَنّـا می کنم
گفتی بگو در سينه ات با غم چه غوغا می کنی
گفتم مَـديـدی با غَـمم امروز،  فردا می کنم
گفتی نمی دانی چقدر غـوغا به دل بر پا شده
گفتم خدا داند که من خامـوش غـوغا می کنم
گفتی اگـر روزی رَوَم در جمـع ياران دگـر
گفتـم به راهت منتظـر با دل مـُدارا می کنم

مهدی شريفی

No comments:

    من که حیران ز ملاقاتِ توأم                   چون خیالی ز خیالاتِ توام     به مراعات کنی دلجویی                  وه که بی‌دل ز مراعاتِ تو...