Wednesday, July 07, 2004
مهمان
اگه چشمات مشكي يا عسلي دوست دارم
اگه موي تو كوتاست يا كه بلند دوست دارم
اگه چون دوستم داري ميخواي اذيتم كني هر چقدر مي خواي اذيتم بكن دوست دارم
وقتي با برق چشات چشماموادب ميكني دو تا چشم من مي خوان بهت بگن دوست دارم
وقتي كه دستم ومي گيري ونازش ميكني تو دلم داد ميزنم هزار دفعه دوست دارم
وقتي كه نگام به نيمرخت عمود؛ اين لبام دوتاشون ميخوان درگوشت بگن دوست دارم
اگه آرزوي ناز؛ دوستم داري, فقط يه بار درگوشم؛؛ حالا نه؛؛ بعدا"بگو دوست دارم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
من که حیران ز ملاقاتِ توأم چون خیالی ز خیالاتِ توام به مراعات کنی دلجویی وه که بیدل ز مراعاتِ تو...
-
به نام خدا دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است. تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود. پريشان ش...
-
.. به نام او .. خدا مشتي خاك را بر گرفت. مي خواست ليلي را بسازد، از خود در آن دميد و ليلي پيش از آن كه با خبر شود عاشق شد. سالياني است كه لي...
-
صبح آبان نمِ بارانُ ، شرشُرِ ناودان جوی های پُرآب و روان عابرانِ عاشق و سرمست دست در دست چتر و خیابانِ هایِ خیس .. این بارانِ بی اَمان این ...
No comments:
Post a Comment