Wednesday, January 12, 2005

آشیانه

به نام دل
امروز اول ذی الحجه....سالروز پیوندخجسته دو گل زیبا(علی "ع"وزهرا"س" است).....مبارکبادا

رواق منـظر چشم من آشيانه توسـت
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توسـت

بـه لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطيفـه‌های عجب زير دام و دانه توست

دلـت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

عـلاج ضعـف دل ما به لب حوالت کن
کـه اين مفرح ياقوت در خزانه توسـت

بـه تـن مـقـصرم از دولت ملازمتت
ولی خلاصه جان خاک آستانه توسـت

من آن نيم که دهم نقد دل به هر شوخی
در خزانـه بـه مهر تو و نشانه توسـت

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شيرين کار
کـه توسنی چو فلک رام تازيانه توست

چـه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
از اين حيل که در انبانه بهانـه توسـت

سرود مجلست اکنون فلک به رقـص آرد
که شعر حافظ شيرين سخن ترانه توست

Sunday, January 02, 2005

آموخته ام

به نام قلم

آموخته ام
چيزهاي كم اهميت را تشخيص دهم و سپس آن هاراناديده بگيرم.

آموخته ام
كه باخت در يك نبرد كوچك را به قصد برد در يك جنگ بزرگ بپذيرم .

آموخته ام
زندگي را از طبيعت بياموزم ، چون بيد متواضع باشم ، چون سرو ، راست قامت‌‌ ، مثل صنوبر ، صبور ، مثل بلوط مقاوم ، مثل رود ،روان ، مثل خورشيد با سخاوت و مثل ابر با كرامت باشم .

آموخته ام
كه اگر مايلم پيام عشق را بشنوم ، خود نيز بايستي آن را ارسال كنم .

آموخته ام
ثروتمند كسي نيست كه بيشترين ها را دارد ، بلكه كسي است كه به كمترين ها نياز دارد.

آموخته ام
دو نفر مي توانند با هم به يك نقطه نگاه كنند ولي آنرا متفاوت ببنند.

آموخته ام
كافي نيست فقط ديگران را ببخشيم ، بلكه گاهي خود را نيز بايد ببخشيم .

آموخته ام
كه فقط چند ثانيه طول مي كشد تا زخم هاي عميقي در قلب كساني كه دوستشا ن داريم ، ايجاد كنيم اما سال ها طول مي كشد تا آن زخم ها را التيام بخشم .

آموخته ام
كه دوستان خوب و واقعي ، جواهرات گرانبهايي هستند كه به دست آوردن شان سخت و نگه داشتن شان سخت تر است .

آموخته ايم
كه همه مي خواهند روي قله كوه زندگي كنند ، اما تمام شادي ها وقتي رخ مي دهند كه در حال بالا رفتن از كوه هستند

    من که حیران ز ملاقاتِ توأم                   چون خیالی ز خیالاتِ توام     به مراعات کنی دلجویی                  وه که بی‌دل ز مراعاتِ تو...