صبح آبان
نمِ بارانُ ، شرشُرِ ناودان
جوی های پُرآب و روان
عابرانِ عاشق و سرمست
دست در دست
چتر و خیابانِ هایِ خیس ..
این بارانِ بی اَمان
این هوایِ مست و دلبرانه
یادت را در دلم همیشه
تازه نگه می دارد ..
عجیب می چسبد
باران و نسیم و لبخند شیرینت
آه لبخندت ..
در این مستانگی
جایت خالیست عزیزِ دور دست ...
#باران_قیصری