گاهی چنان
گره می خورد دلت به دلی
که هیچ چیز و هیچکس را
یارای گشایشش نیست ..
گاهی چنان مست می شوی
از شنیدن صدایی
که نفس هایش را بوسه می زنی ..
گاهی چنان
نامی را با جان و دل می خوانی
که پژواک موسیقی عاشقانه ایست ..
گاهی چنان
بی تاب می شوی
که بجای اشک سیل می باری ..
گاهی چنان
دلتنگ می شوی
که سر بر دیوار جنون جان می دهی ..
اینچنین است
قصه ی عشق و دلباخته گی
و آغازِ تمامِ تنهایی ها ...
#باران_قیصری