به نام حق
می دونی؟
آسمون همیشه آبی نیست،
همیشه هم صاف نیست
گاهی ابریه و گاهی بارونی
و از آسمون همیشه هم بارون نمی باره
خب،
این طبیعتشه
ولی همون موقعهایی هم که داره بارون می باره، برو بشین پای درد و دل آسمون
ببین چی می گه؟! چرا داره گریه می کنه، دلتو بده به آسمون و عوضش ازش چندتا ستاره بگیر
می دونی؟
گاهی آسمون پر ستاره است،
ولی یه ستاره میون اون ستاره ها، بزرگتر، قشنگتر و درخشانتره
اون ستاره ی "تو" ء من
اسمشو گذاشتم ستاره ی "تو
می دونی؟
وقتی با ستاره ی "تو" حرف می زنم، وقتی بهش خیره می شم یا بهش چشمک می زنم، همیشه ازم یه چیزی می پرسه
می گه: "دوستم داری؟
منم می گم: "دوستت دارم
ولی دیشب از من یه سوال دیگه پرسید.
گفت: "تو چرا هیچ از من نمی پرسی که دوستت دارم یا نه؟
منم ازش پرسیدم: "تو چی؟ دوستم داری؟
می دونی چی گفت؟
گفت: "قلبتو بده
گفتم: "چه جوری؟"
گفت: "چشماتو ببند، یه نفس عمیق بکش و خودتو رها کن. قلبت پرواز می کنه و خودش میاد پیشم.
منم همون کاری رو کردم که ستاره گفت. ستاره قلبمو گرفت و روش یه چیزی نوشت و بعد پَسِش داد.
می دونی چی نوشته بود؟
نوشته بود: "دوستت دارم
نوشته ی ستاره ی "تو" رو قلبم موند. هنوزم هست. تا آخرم می مونه
چرا؟
چون بهم گفت: "حقیقت هیچ وقت نابود نمی شه! چون چیزی است که باید وجود داشته باشد.
راستی
بیا ایندفعه که داره بارون میاد بریم پشت پنجره و به درد و دل آسمون گوش کنیم.
وقتی شب می شه، بیا دو تایی به ستاره ها نگاه کنیم
وقتی می خواهیم بخوابیم بیا با هم به ماه شب بخیر بگیم.
و وقتی صبح می شه، بیا طلوع خورشید رو که پر از عشق با هم نگاه کنیم.باشه که عاشق بمونیم! تا آخرش
آسمون همیشه آبی نیست،
همیشه هم صاف نیست
گاهی ابریه و گاهی بارونی
و از آسمون همیشه هم بارون نمی باره
خب،
این طبیعتشه
ولی همون موقعهایی هم که داره بارون می باره، برو بشین پای درد و دل آسمون
ببین چی می گه؟! چرا داره گریه می کنه، دلتو بده به آسمون و عوضش ازش چندتا ستاره بگیر
می دونی؟
گاهی آسمون پر ستاره است،
ولی یه ستاره میون اون ستاره ها، بزرگتر، قشنگتر و درخشانتره
اون ستاره ی "تو" ء من
اسمشو گذاشتم ستاره ی "تو
می دونی؟
وقتی با ستاره ی "تو" حرف می زنم، وقتی بهش خیره می شم یا بهش چشمک می زنم، همیشه ازم یه چیزی می پرسه
می گه: "دوستم داری؟
منم می گم: "دوستت دارم
ولی دیشب از من یه سوال دیگه پرسید.
گفت: "تو چرا هیچ از من نمی پرسی که دوستت دارم یا نه؟
منم ازش پرسیدم: "تو چی؟ دوستم داری؟
می دونی چی گفت؟
گفت: "قلبتو بده
گفتم: "چه جوری؟"
گفت: "چشماتو ببند، یه نفس عمیق بکش و خودتو رها کن. قلبت پرواز می کنه و خودش میاد پیشم.
منم همون کاری رو کردم که ستاره گفت. ستاره قلبمو گرفت و روش یه چیزی نوشت و بعد پَسِش داد.
می دونی چی نوشته بود؟
نوشته بود: "دوستت دارم
نوشته ی ستاره ی "تو" رو قلبم موند. هنوزم هست. تا آخرم می مونه
چرا؟
چون بهم گفت: "حقیقت هیچ وقت نابود نمی شه! چون چیزی است که باید وجود داشته باشد.
راستی
بیا ایندفعه که داره بارون میاد بریم پشت پنجره و به درد و دل آسمون گوش کنیم.
وقتی شب می شه، بیا دو تایی به ستاره ها نگاه کنیم
وقتی می خواهیم بخوابیم بیا با هم به ماه شب بخیر بگیم.
و وقتی صبح می شه، بیا طلوع خورشید رو که پر از عشق با هم نگاه کنیم.باشه که عاشق بمونیم! تا آخرش
No comments:
Post a Comment