Friday, September 24, 2004

تنها ميشم

به نام تنهایی


بمون نرو تنهام نزار
براي چشم خيس من
يه راه چاره ای بزار
اگه بري دق می کنم
تمام اين گريه ها رو
نذر دقايق مي کنم
هر چي گل شقايقه
قربوني رات می کنم
براي با تو موندنم
راز و نيازا می کنم
ببين بازم از تو مي گم
بارون چه نم نم ميزنه
چشمای خيس و تر من
از عشق تو دم ميزنه
بارون برام ساز ميزنه
رو سقف اين شکسته دل
غبار ماتم می شينه
تو لحظه هاي واپسين
بشين يه دم منو ببين
که بی تو تنهام مي ميرم
اگر که من آه مي کشم
عشقمو فرياد می کشم
واسه اينه که دوست دارم
بزار که تنها نمونم
بزار که تنها نمونم

متن از خانم آزادی نژاد

جمعه سوم مهر سال 1383

No comments:

    من که حیران ز ملاقاتِ توأم                   چون خیالی ز خیالاتِ توام     به مراعات کنی دلجویی                  وه که بی‌دل ز مراعاتِ تو...