به نام علی
سلام دوستان عزیز
همه شب نالم چون ني(كاروان) شعر از رهي معيري
با صداي جاوداني استاد بنان
همه شب نالم چون ني ، كه غمي دارم
دل و جان بردي ، اما نشدي يارم
با ما بودي ، بي ما رفتي.
چون بوي گل به كجا رفتي؟
تنها ماندم ، تنها رفتي
چون كاروان رود...
فغانم از زمين بر آسمان رود
دور از يارم ، خون مي بارم
فتادم از پا به ناتواني
اسير عشقم ، چنان كه داني
رهائي از غم نمي توانم
تو چاره اي كن كه ميتواني
گر ز دل برآرم آهي
آتش از دلم خيزد
چون ستاره از مژگانم
اشك آتشين ريزد.
چون كاروان رود
فغانم از زمين
بر آسمان رود
دور از يارم خون مي بارم
نه حريفي تا با او غم دل گويم
نه اميدي در خاطر كه تو را جوبم
اي شادي جان ، سرو روان،
كز بر ما رفتي،
از محفل ما ، چون دل ما
سوي كجا رفتي؟؟
تنها ماندم ، تنها رفتي
چو ن بوي گل به كجا رفتي؟؟
به كجائي غمگسار من
فغان زار من بشنو...... باز آ
از صبا حكايتي از روزگار من بشنو
باز آ ..... باز آ..............سوي رهي
چون روشني از ديده ما رفتي
با قافله باد صبا رفتي
تنها ماندم ، تنها ماندم.......
Thursday, November 11, 2004
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
من که حیران ز ملاقاتِ توأم چون خیالی ز خیالاتِ توام به مراعات کنی دلجویی وه که بیدل ز مراعاتِ تو...
-
به نام خدا دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است. تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود. پريشان ش...
-
به نام بيقرار ای آرام دل بی قرارم در هجرانت چشم هايم باران عشق می بارند می بارند و می بارند تا اين سوی ناچيزی هم که مانده است را هم از دست ب...
-
.. به نام او .. خدا مشتي خاك را بر گرفت. مي خواست ليلي را بسازد، از خود در آن دميد و ليلي پيش از آن كه با خبر شود عاشق شد. سالياني است كه لي...
No comments:
Post a Comment